با این هشدار که 22درصد کودکان آمریکائی در فقر زندگی می کنند، این موضوع می تواند اثرات منفی پایداری در توسعه ذهنی، سلامت عاطفی و موفقیت های تحصیلی کودکان به بار آورد. امروزه حتی شواهد بیشتری نیز بدست آمده است که اشاره بر اثرات مخرب زندگی فقیرانه بر روی مغز دارد.
 دکتر جان لوبی، روانشناس کودکان در بخش پزشکی دانشگاه واشینگتن که در این مقاله همکاری کرده است، می نویسد: "امروزه مداخله هرچه سریعتر در امور کودکان به منظور حمایت از ایجاد یک محیط تربیتی و آموزشی برای این گونه کودکان باید درصدر اولویت های تنظیم سلامت عمومی باشد."
او در تحقیق خود درباره زندگی فقیرانه کودکان خردسال که به اتفاق همکاران خود انجام داده است، مشخص کرده است که تغییرات در ساختار مغزی می تواند منجر به بروز مشکلاتی مانند افسردگی، مشکلات آموزشی، محدودیت در توانائی انجام کارها و استرس در طول زندگی فرد می شود. گرچه در این تحقیق نشان داده شده است والدین خانواده های فقیر با تربیت و آموزش خود می توانند برخی از اثرات منفی وارده به ساختار مغز کودکان را جبران کنند.
همچنین او و همکارانش افزودند: "تحقیق ما نشان می دهد که فقر، رشد و توسعه مغزی و به ویژه قسمت هیپوکامپوس (یا اسبک مغز که بخش یادگیری مغز محسوب می شود) را تحت تأثیر قرار می دهد، و کاملأ با نحوه تربیت والدین و میزان استرس های متحمل شده در دوران کودکی مرتبط است."
این مطالعه که در مرکز کلینیک کودکان جاما، توسط تیمی از محققان دانشگاه ویزکانزین مدیسون انجام شده، این یافته به دست آمده است که کودکانی که درخانواده های کم درآمد زندگی می کرده اند، رشد مغزی غیر عادی داشته اند و در آزمون های هوشی، نمراتی کمتر از حد استاندارد بدست می آوردند. به طوری که تخمین زده می شود حدود 20 درصد از بخش های جلویی و نزدیک به مخچه مغز با کاهش رشد و توسعه روبرو باشد. بر پایه این مطالعه جدید و آن چیزی که درباره اثرات مضر فقر بر روی رشد و توسعه مغزی کودکان مشخص شده است، همینطور تربیت و آموزش کودکان خردسال توسط والدین نیز اهمیت زیادی در رشد و توسعه مغزی کودکان دارد.
این روانشناس در پایان افزود: "ما به ندرت برای مراقبت و حمایت از رشد و توسعه ذهنی مهمترین آحاد جامعه مان نقشه و تدبیری می اندیشیم که این موضوع نیازمند پیگیری اساسی در سیاست های عمومی هر جامعه ای است."